نینی 2
هنوز نمیدونم چند وقتمه نمیدونم شاید چون تجربه دوم هستی اینقدر خیالم راحته اما برای 5 تیر ماه وقت گرفتم پیش همون دکتر خواهر جونت خانم صدیق پور سر نیکا خیلی استرسی بودم و همش تو مطب دکتر اما الان نمیدونم چرا اینقدر خونسرد هستم نمیدونم چرا هنوز به کسی غیر مامان نگفتم نمیدونم خجالت میکشنم موضوع رو بیان کنم یا چیز دیگه ای هست نمیدونم اما خیلی خونسردم مامانی 3 خرداد رفت مکه وقتی مدینه بود خبر رو بهش دادم اونم اولش شوکه شد اما بلافاصله از ذوقش برات رفته بود سوغاتی خریده بود دارم کم کم نیکا رو به باباش عادت میدم نمیخوام با اومدنت نیکای عزیزم اذیت بشه ایشالا که قدمت برای ما برکت داشته باشه عزی...
نویسنده :
مامان سمانه
16:32